اعظم صفایی : مهدی آذرسینا،آهنگساز و نوازنده کمانچه، سابقه سی سال پژوهش و تجربه در زمینه موسیقی و آموزش کودکان و نوجوانان در مقاطع مختلف تحصیلی را دارد و در مراکزی همچون کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دانشکدههای موسیقی فعالیت داشته و در این زمینه آثار مکتوبی به چاپ رسانده است؛ کتاب " از متد ارف تا چهارگاه" یکی از این آثار است که به تأیید دکتر"سعید خدیری" که برای بار نخست این متد را به ایران آورد رسیده است.
این آهنگساز نامی کشور در خصوص وضعیت حال حاضر آموزش موسیقی در کشور و سن مناسب آموزش این هنر به کودکان اظهار داشت: حال و روز آموزش موسیقی برای کودکان جدا از حال و روز کل هنر و موسیقی نیست.آموزش موسیقی درجهت تقلید،چشم هم چشمی ونمایش در جریان است . هر موسسه و هر کلاسی به شیوه خود و بدون داشتن مربی متخصص و به دور از شناخت و چشم اندازی از آخر کار و تأثیر پذیری از تعلیم و تربیت در این زمینه مشغول به کار است.

وی افزود: والدین و عموم مردم در اثر دستیابی به رسانههای مختلف و شنیدن نظریات عالمان تربیتی و علوم اجتماعی، به تأثیر غیرقابل انکار موسیقی در سرنوشت انسان و لزوم استفاده از آن برای ساخت انسانهایی پویا،خوش فکر،متعادل،ماهر و هوشمند پی بردهاند و برای آشنایی وآموزش موسیقی شور و اشتیاق چشمگیری نشان میدهند. باید از این آگاهی و رونق بازار موسیقی استفاده کرد و با گفتن، نوشتن و نشر افکار درست برای آموزش موسیقی مسیر درست و سالمی را ارائه کرد. باید و نبایدهای موسیقی و اصول آموزش موسیقی در کتاب "ازمتد تا چهارگاه" من ارائه شده و مربیان و والدین میتوانند از این کتاب استفاده کنند. تعلیم موسیقی برای کودکان از تعلیم و تدریس در دانشگاه سخت تر و حساس تر است و چنانچه این تخصص فراهم باشد و در اختیار عموم مردم قرار بگیرد کودکان از سنین چهار تا پنج سالگی میتوانند از کلاسهای موسیقی استفاده کنند.
این کمانچه نواز برجسته کشور درخصوص دلیل پایین آمدن سطح سلیقه موسیقایی مردم در کشور بیان کرد: روزگار غریبی است همه چیزمان به همه چیزمان میآید. هماهنگی کاملی درکار است،ناپایداری و ازدحام و آشفتگی دامن تمام زوایای زندگی را گرفته ،شکل و محتوای پدیدههای هنری و کلا نوع نگاه مردم به هنر و از جمله موسیقی هم جدا از این درهم ریختگی نیست.خواستههای عموما مادی همه دست اندرکاران موسیقی، اعم از نوازنده ،خواننده ،آهنگساز ، شاعر و تدارکات برگزاری کنسرت،تهیه کنندهها را به سوی شتاب و رقابت در جذب ذهن و سلیقه مردم کشانده است در نتیجه کارها و آثار موسیقایی به طرف نمایش،سرعت و شعبده بازیهای محض سوق داده شده است.
وی در ادامه عنوان کرد: این حرکتها دست به دست با تغییر مبانی زندگی و تحول در ساختارهای تمام هستی ذوق و سلیقه مردم را هم تعیین میکند.مردم دیگر تحمل ندارند که بنشینند و به ذرات اندیشه انباشته شده در عمق موسیقیهای ناب و ابریشم بافت گوش بدهند. شنیدن بداهه نوازی موسیقی دستگاهی ایران که میتوانست به دست نوازندهای توانا و اندیشمند لحظههایی از فلسفه هستی و عروج انسان را به عالمی ناگفتنی نمایش بدهد، دیگر تحمل نمیشود. کسی به خود زحمت نمیدهد و خود را به تنبلی و آسان پذیری عادت داده است و از این طریق معنی و مفهوم موسیقی هم تغییر کرده است. همه موسیقیها در جهت فرونشاندن هیجانات جوانی و در خدمت جنباندن اسافل اعضا در خدمت مردم قرار میگیرد ! و گویا همرنگ جماعت شدن هم برای همه بهتر صرف میکند.
این استاد موسیقی در انتها گفت: تصور کنید اگر قرار باشد برای این غزل حافظ با مطلع" در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد ،عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد" شرح و تفسیر بنویسند چند کتاب و چندین سال میتواند ادامه پیدا کند؟. موسیقی اصیل ایران در دست اهل فن موجه و قابل، هم از این عیار است و حال آن را به چه شکلی و چه قصدی عرضه میکنند خود حدیث مفصلی است. مخفی نماند که در لایههای زیرین هنوز در هر گوشهای اهل دلی هست که رگههای حیاتی را پاس بدارد و مانع افتادن این هنر شود تا چه بازی کند روزگار.